دولت بدون درد و خونریزی به نظامیان واگذار شد

امید فراغت/روزنامهنگار
این روزها نام شخصیتهای شناختهشده نظامیان را در میان مهرههای دولت زیاد مشاهده میکنیم. در این بین سوال مهم و کلیدی این است. آیا رئیسی در حلقه سرداران تصمیمسازی و تصمیمگیری میکند؟
پیام چینش وزراء، معاونین و استانداران این است. که نظامیان به صورت پیدا و پنهان حکمرانی دولت را در دست دارند. بنابراین با توجه به واقعیتهای پیشرو معلوم نیست رئیسی فرمانده و یا فرمانبر است!
گزاره ” نظامیان نباید وارد عرصه سیاست شوند” برای همگی آشناست. بنابراین چرا به دلیل رودربایستی.تعارف با عبارتها و گزارههای پیشین، حفظ ظاهر میکنید. اما در ماهیت بر خلاف آن گزارهها و عبارتها اقدام و عمل میکنید؟
اگر قرار بر این است. که نظامیان در عرصه سیاسی و اجرایی ورود مستقیم داشته باشند. تکلیف را یکسره میکردید. رئیسجمهور دولت سیزدهم را هم به یک نظامی میسپردید!
باید پذیرفت در جهان امروز شتر سواری دولا دولا نمیشود. بنابراین اگر قانونی قرار است. رعایت شود توامان شکل و محتوای آن رعایت شود.اگر قرار است قانونی دور زده شود شکل و محتوای آن دور زده شود.تا ملت بداند در خصوص طرح سوال و همچنین دریافت پاسخها طرف حسابشان کیست؟
برای مثال بازیگران عرصه صحنه نمایش تحت نظر تهیه کننده و کارگردان هستند. بنابراین بازیگران فقط اوامر آنان را اجرا میکنند.مسئولیت عواقب را نمیپذیرند! پس در دنیای سیاست و موضوعاتی که با اقتصاد، رفاه و معیشت ملت ارتباط مستقیم دارد. باید مراجع تصمیمساز و تصمیمگیر کاملا مشخص باشند. تا مسئولیت اقدام و عملهایشان را بپذیرند.

اینکه صحنهگردانها خود را پنهان کنند.جامعه با صحنهای مواجه شود که نداند صحنهگردانها چه افراد، جریان و نهادهایی هستند. سردرگم میشوند و در این سردرگمی تر و خشک با هم خواهند سوخت!
تصویری که جامعه از نظامیها دارد این است. که آنان امنیتآفرین هستند.از تمامیت ارضی و جغرافیای مملکت دفاع میکنند. اما وقتی وارد عرصه سیاست، اقتصاد و …میشوند. ناخودآگاه دچار تضاد نگرشی میشوند. در یکسو میتواند باعث افزایش اعتماد و باور عمومی شود.در سوی دیگر اگر نتوانند مشکلات اینچنینی را حل و فصل کنند.نتوانند متناسب با خرد عمومی جامعه اقدام و عمل کنند. باعث کاهش اعتماد و باور عمومی میشود. بنابراین رئیسی باید مشخص کند فرمانده یا فرمانبر است!
جامعه امروز ایران به نوعی زخم خورده و اعتماد و باورش را از دست داده است. این اعتماد و باور زمانی برمیگردد. که خواست و مطالباتشان در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها لحاظ شود.