تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۵
کد خبر : 128494

شهرِ دلم را به یادت و به‌امید ظهورت گلباران می‌کنم

شهرِ دلم را به یادت و به‌امید ظهورت گلباران می‌کنم

شهرِ دلم را به یادت و به‌امید ظهورت گلباران می‌کنم

آوا البرز-مهردادکیانی:دلم آرامش می‌خواهد و می‌دانم تنها در یک نقطه است که ذهنم قرار خواهد یافت؛ آری در خیالم کنار مردی با عبایی پاک و روشن می‌نشینم و حواسم از هر آنچه هست، دور می‌شود. دریایی از زیبایی و امنیت را به کنار دارم و به همین خیالم سخت تکیه می‌زنم.

آه من تو را جست و جو می‌کنم و روزهای دوری‌ات را به زهری تلخ می‌نوشم. قلب خسته‌ام پناهی امن می‌خواهد؛ آنجا که هیچ پرده‌ای و پوششی بر حقیقت نیست و تو زیبا و درخشان در آستانه‌ایستاده‌ای و صدایم می‌زنی.

تو می‌آیی، یقین دارم. آن هنگام که دست‌های خسته و چشمان اشکبار منتظران صبر و طاقتت را به پایان برسانند، آن دم که سیاهی بر قلب‌ها مستولی شده و دنیا وجودی یگانه و پاک را جست و جو می‌کند، ناگهان تو از دریای مهر پروردگار نازل می‌شوی تا بشویی غم‌ها و دردها را، تا پاک کنی سیاهی‌ها و پلیدی‌ها را.

من آن روز را انتظار می‌کشم و هر نیمه شعبان شهرِ دلم را به یادت و به‌امید ظهورت گلباران می‌کنم تا قدمگاه تو باشد.

مهدی‌جان، بیا که دیده‌ها به‌امیدت چشم به راه و اشکبار است، که تاریکی بر جهان سایه انداخته و هیچ کس جز تو قادر به تابیدن نیست. بیا و آرزوی دیدارت را بر قلب‌های‌مان نگذار، منتظرت هستیم‌ای امام زمان…

بخوانید….
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.