تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۵:۳۲
کد خبر : 39464

یادداشت سردار جعفری| چرایی برخی شکست‌ها در سال‌های پایانی جنگ

یادداشت سردار جعفری| چرایی برخی شکست‌ها در سال‌های پایانی جنگ

یادداشت سردار جعفری| چرایی برخی شکست‌ها در سال‌های پایانی جنگ

سردار فتح‌الله جعفری در یادداشت شفاهی به بررسی استراتژی‌های دفاعی عراق پس از فتح خرمشهر و چرایی سقوط برخی مناطق در جریان این استراتژی‌ها در سال‌های پایانی جنگ پرداخته است.

یادداشت سردار جعفری| چرایی برخی شکست‌ها در سال‌های پایانی جنگ – اخبار سیاسی –

گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم – در بحبوحه اجرای عملیات پیروز والفجر هشت در زمستان سال 64 و در منطقه عملیاتی فاو، ارتش بعثی عراق اقدام به آغاز استراتژی «دفاع متحرک» در مرزها کرد. عراق در روز 15 اسفند سال 64 به منطقه چوارتا حمله کرد و مناطقی که در عملیات والفجر 9 به دست آمده بود را دوباره اشغال کرد.

گفتگو با سید عمار حکیم: طرح‌های نظامی حاج قاسم کمترین هزینه و بیشترین پیروزی را داشت

در ادامه یادداشت شفاهی سردار فتح‌الله جعفری در خصوص استراتژی‌های دفاعی عراق پس از فتح خرمشهر و چرایی سقوط برخی مناطق در جریان این استراتژی‌ها در سال‌های پایانی جنگ را می‌خوانید:

پس از اجرای عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر توسط رزمندگان ایرانی، عراق در بیشتر مناطق به پشت مرزهای بین‌المللی عقب‌نشینی کرد و در لاک دفاعی فرو رفت.

از تابستان سال 61 تا پایان جنگ تحمیلی، عراق چند طرح استراتژیک دفاعی طراحی و اجرا کرد که هر طرح از طرح قبلی قوی‌تر و نیرومندتر بود. به گونه‌ای که در آخرین استراتژی دفاعی، عراق به قدری در جنوب قوی و نیرومند شد که جبهه جنوب برای نیروهای ایرانی به انسداد کشیده شد و ارتش بعث در ادامه توانست برخی از مناطق همچون جزایر مجنون، فاو و شلمچه را که در عملیات‌های خیبر، والفجر هشت و کربلای پنج به دست آورده بودیم، از ما پس بگیرد.

در واقع در دوران دفاع مقدس ما با استراتژی‌های دفاعی عراق روبرو بودیم و باید آن استراتژی‌ها را به شکست می‌کشاندیم. دلیل عدم‌الفتح در برخی عملیات‌ها همچون رمضان و والفجر مقدماتی ناآگاهی و عدم غلبه بر استراتژی‌های دفاعی عراق بود.

به بیان دیگر جنگ ایران و عراق، بیش از آنکه جنگ روی زمین باشد، جنگ استراتژی‌ها و اراده‌ها بود. هرآنجایی که موفق به پیروزی در عملیات‌ها شدیم به دلیل اتخاذ استراتژی صحیح و هر آنجایی که با موفقیت همراه نبودیم، به دلیل ناآگاهی و عدم غلبه بر استراتژی عراق بود و در مجموع آن چیزی که موجب شد صدام در جنگ به اهداف خود نرسد و شکست بخورد و در نتیجه ما پیروز شویم، اتخاذ سیاست دفاع همه‌جانبه توسط امام خمینی (ره) بود.

10 روز پس از آزادسازی خرمشهر عبدالجبار خلیل شنشل فرمانده ستاد ارتش عراق که فرماندهی طراح بود، با صدور بخشنامه‌ای دستور داد تمامی خاکریزها صاف شود. چراکه خاکریزها پناهگاه بسیار مناسبی برای نیروهای بسیجی و رزمنده ما بود و رزمندگان با استفاده از این خاکریزها می‌توانستند ضربات بسیاری به نیروهای عراقی وارد کنند و همین خاکریزها موجب می‌شد که نیروهای ما عقب‌نشینی نکنند و تنها به فکر پیشروی باشند. در واقع اولین استراتژی دفاعی عراق 10 روز پس از فتح خرمشهر و با عنوان استراتژی «دفاع بدون خاکریز» آغاز شد.

پس از آن عراق با ایجاد تیم مهندسی به فرماندهی سرتیپ اکرم زینل اقدام به طراحی استراتژی «مهندسی در موانع» کرد که مهمترین آن خاکریزهای مثلثی بود. نوک این خاکریزها به سوی ایران و ضلع آن در اختیار نیروهای عراقی بود. ما برای اولین بار در عملیات رمضان با این خاکریزها روبرو شدیم.

یکی دیگر از موانعی که در این استراتژی ایجاد شد و کمتر درباره آن سخن گفته شده است، ایجاد «رده دفاعی» بود. رده دفاعی بدین معناست که ترکیبی از نیروها و موانع از خط بدین‌گونه به وجود آمده بود: دسته، میدان مین، گروهان، میدان مین، گردان، میدان مین، تیپ، لشکر. در عملیات والفجر مقدماتی برای نخستین بار با این پدیده و مانع دفاعی روبرو شدیم که کار را برای ما سخت کرد.

عراق کمیته‌ای با عنوان تحلیل نبرد به فرماندهی سرلشکر جواد ذونون در بغداد داشت که فرماندهان با تشریح عملیات‌ها، نقاط ضعف و قوت خود را بررسی و استراتژی‌ها را در آن کمیته تدوین می‌کردند. آنان نقاط قوت و ضعف مطرح شده در آن کمیته را در قالب جزوات و کتب آموزشی با عنوان درس‌آموزه‌ها بین فرماندهان خود در یگان‌های عملیاتی توزیع می‌کردند که تعدادی از آنان را توسط نیروهای اطلاعاتی به دست آوردیم.

در سال 62، عراق استراتژی دفاعی دیگری طراحی و اجرا کرد، بدین‌گونه که تیپ‌های سه رقمی را در خط گذاشت و یگان‌های ورزیده و توانمندش را پشت خط نگه داشت. تیپ‌های سه رقمی نیروهای کمتر آموزش دیده و توانمند بودند. نیروهای ایرانی بیشترین انرژی و توان خود را صرف شکستن خط می‌کردند و وقتی که خط شکسته می‌شد، تازه با نیروهای ورزیده و توانمند عراقی روبرو می‌شدند. در عملیات‌های خیبر و بدر با این استراتژی دفاعی روبرو بودیم.

پس از اجرای عملیات‌های رمضان، خیبر و بدر که موفقیت‌های آنچنانی برای رزمندگان به دنبال نداشت، عراق به این نتیجه رسید که با انجام اقداماتی می‌تواند ما را مهار کند که منجر به اجرای استراتژی دفاع متحرک شد. عملیات‌های دفاع متحرک مبتنی بر توان زرهی و غافل‌گیری شبانه بود. عراقی‌ها به روش انگلیسی‌ها یعنی دو تیپ در خط و یک تیپ در احتیاط عمل می‌کردند؛ اما آمریکایی‌ها یک تیپ در خط و دو تیپ در احتیاط داشتند. روش انگلیسی‌ها، روش هجومی و خط‌شکنی است.

استراتژی دفاع متحرک که از میانه عملیات والفجر هشت آغاز شد، مبتنی بر این بود که عراق هر چند روز یک بار، با یک یا چند یگان خود در منطقه‌ای خط ما را بشکند، تلفاتی از ما بگیرد و آن منطقه را به تصرف درآورد که مهمترین آن اشغال شهر مهران بود، اما نیروهای ایرانی با اجرای عملیات‌هایی مانند سیدالشهدا (ع) و کربلای یک توانستند ضمن حفظ منطقه فاو، مناطق اشغالی را بازپس بگیرند و از آنجایی که عملیات بزرگ ما در سال 65 در نیمه دوم سال اجرا می‌شد، این عملیات‌های مقابله‌ای با استراتژی دفاع متحرک، به مثابه تمرین یا مانور نظامی برای نیروهای ایرانی بود. از این رو عراق در اجرای استراتژی دفاع متحرک ناکام ماند و به سوی طراحی استراتژی دیگری رفت.

عراق پس از ناکامی در استراتژی دفاع متحرک، لشکر گارد را به سپاه گارد ارتقا داد و تیپ‌های زبده خود همچون هوابرد مخصوص، غواصان مخصوص، نیروهای حمورابی، نیروهای مدینه و نیروهای بغداد را ارتقا داد. ضمن اینکه ارتش عراق به لحاظ تجهیزات زمینی، هوایی و موشکی به شدت از سوی حامیان شرقی و غربی‌اش تقویت شد. آخرین استراتژی دفاعی عراق که بسیار قوی بود، پس از عملیات کربلای پنج و از ابتدای سال 66 اجرا شد. اجرای این استراتژی موجب شد تا جبهه جنوب به روی نیروهای ایرانی مسدود شود و در نهایت همین لشکرهای مخصوص ارتش بعث عراق و سپاه گارد توانستند جزایر مجنون، شلمچه و فاو را از ما پس بگیرند.

پس از مسدود شدن جبهه جنوب، ایران راهبرد را از جنوب به شمالغرب تغییر داد و این فرصتی برای عراق شد تا در جنوب با یگان‌های توانمندی که داشت به خطوط پدافندی ما حمله کند و مناطق را پس بگیرد.

ضمن اینکه نباید فراموش کرد که نیروهای نظامی ما نیروهای آفندی و تهاجمی بودند و برای پدافند تربیت نشده بودند و در پدافند بودن موجب تضعیف روحیه‌شان می‌شد. نیروهای ما خود را برای حمله آماده کرده بودند و اگر به یگانی گفته می‌شد باید خط پدافندی به عهده بگیرند، احساس می‌کرد که حتماً ضعف و ناتوانی دارد که به یگان پدافندی تبدیل شده است.

انتهای پیام/

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.